آقا

سلام

باز امدم دردی بنویسم

دلی صفا دهم

نشد که نشد

دردهایم زیاد است

سنگین است

به قفسه سبینه ام فشار می آورد

فقط من یه چیزی آقا

من ز فراقت ناله کنم تا کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یا حبیب

دوباره دارم بر دلم زمزمه ی دوست

آری باز می خواهم یادگاری بنویسم برایت

آری باز نوشته های زیبا

باز از تو می خواهم بنویسم

ای منجی

باز امدم برای بوسیدن غبار شال گردنت

امدم برای سرمه کردن خاک پایت برای چشمانم

ای بیابان گرد من عیبی ندارد

درست می شود

نگران من که نباش تا تو در دل منی

غمی نیست تا امید به دیدار دارم

نگرانی ندارم

فقط

ای آقای جمعه ها ی شب زده ظهور کن

یک فکری برای این ره دور کن

اگر روزی آمدی و سلاله ات نبود

یک فاتحه ای نثار اهل قبور کن

شهات حضرت زینب کبری تسلیت باد



يک سال و نيم بعد تو سالار تشنه لب

زينب به آب لب نزده يار تشنه لب
يک سال و نيم بعد تو سوخت جان زينبت
شانه نخورده موي پريشان زينبت
يک سال و نيم گريه براي تو کرده ام
تاعالمي که غرق عزاي تو کرده ام

يک سال و نيم ناله زدم اي حسين من
ياد قديم ناله زدم اي حسين من
يک سال و نيم خنده به زينب شده حرام
جز نام دوست نشنود از من کسي کلام
يک سال و نيم روضه ي گودال خوانده ام
از دست وپاي زخمي اطفال خوانده ام

يک سال و نيم ياد گلوي تو بوده ام
وقت نمازمحو وضوي تو بوده ام
يک سال و نيم ياد لبت از دلم نرفت
ياد نماز نيمه شبت از دلم نرفت
يک سال و نيم بعد تو سينه زدم حسين
آتش به جان اهل مدينه زدم حسين

يک سال و نيم بعد تو فرياد مي زدم
در مسجد النبي ز دلم داد مي زدم
يک سال و نيم با پدر خسته گفته ام
از محمل برهنه وکت بسته گفته ام
يک سال و نيم با حسن از کوفه گفته ام
يک کوچه نه از غم صد کوچه گفته ام

يک سال و نيم نيمه شب بهر مادرت
گفتم حکايت صم اسبان و پيکرت
يک سال و نيم بعد تو خوابم نبرده است
زينب طعام سير پس از تو نخورده است
يک سال و نيم زينب تو بود و زمزمه
خجلت ز روي مادر سردار علقمه

يک سال و نيم ناله ي ام البنين حسين
مي زد مرا کنار بقيع بر زمين حسين
يک سال و نيم پيرهنت اشک من گرفت
شيب الخضيب زخم تنت اشک من گرفت
يک سال و نيم فکر سرت روي نيزه ها
يک لحظه هم نکرده برادر مرا رها

يک سال و نيم ياد سرت در ميان تشت
از قلب پاره پاره ي خواهر جدا نگشت
يک سال و نيم زينب تو بود و اضطراب
يک خاطره هست کشته مرا مجلس شراب

یامهدی .........

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/hablolmatin3/doa.jpg

آقا خودت کمکمون کن هم خودمو به تو سپردم هرجا برم باز برمی گردم به تو

بی تو ای صاحب زمان بی قرارم هر زمان از غم حجر تو من دل خسته ام همچو مرغی بالو پر بشکسته ام یاابن الحسن آقا بیا

تقدیم به مردترین مرد روزگار مهدی موعود روز مردت مبارک ای مرد....... ای مرد .......... دوست دارم آقا

منم سرگشته حیرانت ای دوست

کنم یکباره جان قربانت ای دوست

تنی نا ساز از شوق وصل کویت

دهم سر بر سر پیمانت ای دوست

دلی دارم در آتش خانه کرده

میان شعله¬ها کاشانه کرده

دلی دارم که از شوق وصالت

وجودم را ز غم ویرانه کرده

من آن آواره بشکسته حالم

ز هجرانت بُتا رو به زوالم

منم آن مرغ سرگردان و تنها

پریشان گشته شد یکباره حالم

زِ هَر سر بر سر سجاده کردم

دعایی بهر آن دلداده کردم

ز حسرت ساغر چشمانم ای دوست

زبان از یکسره از باده کردم

دلا تا کی اسیر یاد یاری؟

ز هجر یار تا کی داغداری؟

بگو تا کی ز شوق روی لیلی

تو مجنون پریشان روزگاری؟

پریشانم، پریشان روزگارم

من آن سرگشته ی هجر نگارم

کنون عمریست با امید وصلت

درون سینه آسایش ندارم

ز هجرت روز و شب فریاد دارم

ز بیدادت دلی ناشاد دارم

درون کوهسار سینه خود

هزاران کشته چون فرهاد دارم

چرا ای نازنینم بی وفایی؟

دمادم با دل من در جفایی

چرا آشفته کردی روزگارم

عزیزم دارد این دل هم خدایی

 

موسیقی با متن شعر فوق جهت دانلود

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=98539


السلام علیک یا امام هادی (ع)

 

الله اکبر                                        الله اکبر

                                              نقی نامی

 که فخر آسمان است

تلفظ کردنش حظ دهان است

امام قد بلند و ماه روئی

که جد حضرت صاحب زمان است

به کوری دو چشم آن پلیدی که از فرط خباثت بد دهان است

به هر دیوار این دنیا نوشتم

نقی زیبا ترین نام جهان است !

(لعنت به شاهین دوزخی)

ای جان

ای جان جانانم پریشانم ز دو دیده همی خون افشانم

ای یار پنهانم سر و جانم به فدای تو جان بی جانم

ناظر حالم باش قمر شب تارم باش

تو شه جهان عالم باش

منجی انسانی تو که درد ما می دانی

به خدا که روی نیلی دوا ندارد

بی تو ضرب سیلی شفا ندارد

ز نبودت ای یگانه که شوی مه زمانه

می ســـــــوزم و می سازم بی نور تو چون سازم

ای آخرین خورشیدم از خود مکن نومیدم

گر می شود بنما نیمی نگه بر ما

مهدی جان حیدر شبی دیگر بگذشت و ندیدم مه رویت

جانم چون کبوتر بزند پر که مگر برسم بر کویت

بی تو حال زارم شده گریه بر تو کارم

به وصال تو دل خوش دارم ای دوای دردم

همه شب پی ات می گردم که چشمم توان نا دیدنت ندارد

بی تو مادرت زائری ندارد

ز سکوت تو هویداست ز غریبی تو پیداست

می سوزی و می سازی بی یاور و همرازی

هر روز و شب میدانم در سوزی و گدازی

گر می شود بنما نیمی نگه بر ما

مهدی جان حیدر شبی دیگر بگذشت و ندیدم مه رویت

جانم چون کبوتر بزند پر که مگر برسم بر کویت


اول ماه رجب

امشب در اصل شب اول رجب شب انتظار و احیا و دعا برای فرج مولا صاحب زمان(عج)

گفتم تو را دارم

گفتم تو را دارم ای مرد ای مردتنها

گفتم گذر کنم از کویت تا شوم مجنون زهرا

امشب گدایی آمدم مولا

انگشتری نه

فقط یه نیم نگاه

دستت ببوسم

پایت ببوسم

خاک کویت بغل بگیرم  آقا

مهدی مهدی مهدی مهدی .....

 

امام باقر (ع) فرمودند: اگر مومنی را دوست دارید او را از آمدن ماه رجب باخبر کنید

التماس دعا